برادر كوچك چشمهایش را باز كرد و دور و برش را نگاه كرد. تا چشم كار میكرد درخشش و روشنایی اشیای سفید و زرد دیده میشد. او چند قطعه كوچك برداشت و آنها را در لباسش پنهان كرد. پرنده پرسید: كافی است؟ او جواب داد: بله، به اندازه كافی برداشتم. پرنده گفت: خوب است، قناعت انسان را از بدیها حفظ میكند.