انتشارات فرای علم منتشر کرد:در این کتاب سه داستان می خوانید از ادبیات عامه و کلاسیک جهانداستان اول، ماجرای انگشتری جادویی است که فقط یک آرزو را بر آورده می کند، اما کشاورز فقیر که صاحب انگشتر شده چه طور می تواند از بین تمام آرزوهایش یکی را انتخاب کند؟داستان دوم ماجرای جالبی است درباره ی جوجه عقابی که در میان مرغ و خروس ها گرفتار شده و شبیه آن ها زندگی می کند، اما یک روز...داستان سوم ادامه ی داستان هیجان انگیز چشم گرگ است و این گرگ آلاسکایی سر از ماجرای زندگی پسرک در می آورد.یک گاز از داستان انگشتر آرزو:عقاب انگشتری را که در پایش بود، با منقار بیرون کشید و جلوی پای کشاورز گذاشت. بعد سرش را نزدیک مرد جوان برد و آهسته گفت: انگشتر را بردار. آن را به دست کن و با صدای بلند آرزویت را بگو، ولی یادت باشد...