انتشارات قدیانی منتشر کرد:روزی بود و روزگاری. پادشاهی به یک مسافرت دور و دراز رفته بود. بعد از مدت ها به کشورش برمی گشت. ماموران به مردم گفتند که شهر را آذین ببندند و آن را برای ورود شاه آماده کنند. ماموران در شهر این طرف و آن طرف می رفتند و جار می زدند: (هرکس به نسبت هر شغلی که دارد، جلوی خانه و مغازه اش را تزیین کند. خیابان ها را آذین بندی کنید و همه جا را طاق نصرت ببندید.)فروشگاه اینترنتی 30 بوک