انتشارات قدیانی منتشر کرد:بالاخره کاروانی از راه رسید که کاروان سالار آن، مردی به نام (مالک بن زهر) بود. یکی از افارد کاروان، سر چاه رفت و به جای آب، یوسف را از چاه بیرون کشید. در این موقع، برادرها جلو آمدند و او را به عنوان برده به کاروان سالار فروختند. مالک بن زعر هم یوسف را به بازار مصر برد تا بفروشد.هر وقت کاروانی برای فروش کالاهای خود به بازار شهر وارد می شد، مردم از پیر و جوان برای تماشای کالاها و خرید آنها به بازار می آمدند؛ ولی در کاروان مالک بن زعر، همه چیز فرق داشت.فروشگاه اینترنتی 30 بوک