انتشارات تالیا منتشر کرد:فالگیر،موهای قرمز مجعدی داشت که آن را با ربان سبزی نا مرتب پشت سرش بسته بود.لباس نخی گلداری به تن داشت با یک کت رنگ گشاد،روی آن،به نظر تقریبا پنجاه ساله می آمد.پشت یک میز گرد با رومیزی رنگی نشسته بود. روی میز چند شاخه گل خشکیده به چشم می خورد،به اضافه ی دو سه مهره ی رنگین و یک ظرف کوچک پر از آب که درون آن ماهی قرمز کوچکی مرده و بی حرکت قرار داشت.می گفتند: او می تواند،حوادث آینده را ببیند و هر چه که پیش بینی می کند،درست از آب در می آید،هم فال قهوه می گرفت و هم کف دست می خواند.