انتشارات شب خیز منتشر کرد:اهمیت بحث هرمنوتیک و تفسیر در فلسفهی گادامر و نقش محوری تفسیر،به طور خاص، بحث تفسیر ریشهای، در فلسفه دیویدسن موجب پیدایش انگیزهی مقایسه بین آرا این دو فیلسوف در خصوص تفسیر شده است. دامنهی بحثها در خصوص مقایسهی آرا ایشان تا آنجا گسترش یافته است که حتی خود این دو فیلسوف به وجود چنین شباهتی اذعان کردهاند و خود را در «همسایگی فکری» یک دیگر یافتهاند. یکی از عواملی که ایدهی وجود شباهت بین این دو فیلسوف را تقویت کرده این است که دیویدسن رسالهی دکترای خویش و گادامر رسالهی استادیاش را دربارهی محاورهی فیلبوس افلاطون نگاشتهاند.عناصر مشترکی که هر دو فیلسوف از افلاطون گرفتهاند، شباهتی انکار ناپذیر را بین این دو فلسفه پدید آورده است. به واقع ما با دو شاگرد نشسته در محضر افلاطون مواجهایم که هریک بنا به بضاعت و رویکردهای خود از آن بهره برده اند (از مقدمه کتاب)