گلمن با مطرح ساختن پژوهشهایی كه در زمینه مغز و رفتار انجام شده است، نشان میدهد عواملی دستاندركارند كه موجب میشوند افرادی كه هوشبهر بالایی دارند، در زندگی موفقیتهای چندانی به دست نیاورند، اما كسانی كه هوش متوسطی دارند، در مسیر موفقیت قرار بگیرند. این عوامل جنبة دیگری از هوشمندی را شامل میشوند كه گلمن آن را «هوش هیجانی» میخواند. هوش هیجانی شامل خودآگاهی و كنترل تكانشگری، پایداری، اشتیاق و انگیزش، همدلی و مهارتهای اجتماعی میشود. این ویژگیها مشخصة افرادی است كه در زندگی واقعی موفق و كارآمدند، زندگی زناشویی پرباری دارند و در محیط كار خود نظر همه را جلب میكنند. این ویژگیها همچنین معرف شخصیت و نظم، نوعدوستی و همدردی است كه برای پایداری و ارتقای جامعة انسانی ویژگیهایی لازم و اساسیاند.همان گونه که گلمن نشان داده است، هرگونه نقصی در هوش هیجانی می تواند صدماتی به بار بیاورد و در زندگی زناشویی و تربیت فرزند، و حتی در وضعیت سلامت جسمی، مشکلاتی ایجاد کند. ( پژوهش های جدید نشان داده اند که خشم و اضطراب مداوم به گونه ای همسنگ سیگار کشیدن پی در پی، برای سلامتی زیان بارند.) فقدان هوش هیجانی، می تواند تفکر را مقهور سازد و موقعیت حرفه ای افراد را مختل کند. احتمالا فرزندان ما بدین لحاظ به بیشترین صدمه دچار می شوند که در معرض مشکلاتی همچون افسردگی، اختلالات خوردن، حاملگی ناخواسته، پرخاشگری و جرائم خشونت بار قرار می گیرند.