انتشارات نیلا منتشر کرد:به ما آمپول زدند و گفتند آواز بخوانید ، من صدام خوب نبود .هوا گرگ و میش بود به ما نفری یک پیاله آب دادند . صدای ناله ای شبیه به آواز از دور دست شنیده می شد . هرچه زور زدم صدام در نیامد.پدر گفت :« ناامید نشو پسرم بیش تر سعی کن بیش تر زحمت بکش بیش تر تلاش کن . . .سعی ، کوشش ، تلاش . . . امواج خروشان دریا را بنگر و عبرت بگیر.»فروشگاه اینترنتی 30 بوک