انتشارات فنی ایران منتشر کرد:لونا برای تولدش میتوانست هرچیزی که دوست دارد از پدر و مادرش بخواهد؛ یک تاب بزرگ بالای قله ی کوه، بیست و یک همبازی که با آن ها فوتبال بازی کند یا حتی یک داور که وقتی دارد با خودش شطرنج بازی میکند، جلوی تقلب کردنش را بگیرد. اما او آن سال چیزی دیده بود که با همه ی این ها فرق داشت. لونا یک بجه ی آدم دیده بود و دلش میخواست یکی از آن ها داشته باشد.