انتشارات قدیانی منتشر کرد:روزی بود و روزگاری. پادشاهی بود به نام عضدالدوله. او زیرک و با سیاست بود و به آبادی مملکت علاقه داشت. روزی از روزها یکی از مامورانش نامه ای برایش نوشت و گفت: «برای انجام ماموریتم میرفتم و از دروازه ی شهر خارج شده بودم. در راه با جوانی آشنا شدم که لاغر و زرد بود.فروشگاه اینترنتی 30 بوک