انتشارات دات منتشر کرد:صبح یک روز آفتابی و درخشان، کلاغ سیاهی در حال پرواز بود. کلاغ در حالی که به سوی خانه اش می رفت، از فراز مزرعه بزرگی عبور کرد. از آن بالا، کشتزار، خانه ای بزرگ، باغچه ای بزرگ، چشمه ای کوچک و نهر آبی که از آن چشمه جاری بود دیده می شد.اینجا خانه مادر بزرگ بود. کلاغ به راه خود ادامه داد و رفت ولی داستان ما تازه از اینجا شروع می شود. یعنی از زمانی که پسری به نام نی رم برای گذراندن چند روزی از تعطیلات تابستانی مدرسه به دیدن مادربزرگش آمده. نی رم، نوجوانی که همیشه در شهر زندگی کرده، معمولا اوقاتی از تعطیلاتش را نزد مادربزرگ در مزرعه او می گذراند. این مزرعه دارای خانه، حیاط، باغچه، استخر، چشمه و نهر آبی است که نی رم عاشق آنها است و برای دیدن آنها لحظه شماری می کند. علاوه بر اینها انواع و اقسام حیوانات اهلی از مرغ و خروس و اردک گرفته تا سگ و گربه هم در مزرعه سبز مادربزرگ در کنار هم زندگی می کنند. از متن کتاب...