انتشارات آناپنا منتشر کرد:یک جام کلان از زندگی هنوز ننوشیده بودم که از پس پرده ی زمان، دار و شلاق و فصل استغنا همراه با جبروت تو آغاز شد.از شرقی ترین جا هم شلاق مثل باران نازل شد، یک شلاق به شانه ام زدند، جبریل یک بالش سوخت.در آسمان خبر چون شکستن کوه پیچیده که جبریل یک بال شده!هیچ فرشته ای باور نمی کرد که جبریل بی بال شده است.