انتشارات سخن منتشر کرد:نگاه ملتمس شهرزاد کشیده شد سمت دیبا، او که از بس حرف زده کف به دهان آورده بود اما هنوز نتوانسته بود نیکا را قانع کند. دل دیبا بیشتر از نیکا برای پسر عمه اش می سوخت. فرزاد هم می خواست هوای مجلس را داشته باشد و هم دلش نمی امد همین اول بسم ا... چیزی به تازه عروسش بگوید و ناراحتش کند. سخت مانده بود سر دوراهی!فروشگاه اینترنتی کتاب 30بوک