انتشارات افراز منتشر کرد:عطا نهایی:هر روز که به اتاقم می آید و میخواهد داستانم را برایش بخوانم، هر بار که پس از روایت رویدادها، این پرسش و پاسخ ها در میان ما تکرار میشود، هربار که از او می پرسم مگر خودش این حوادث را برای من تعریف نکرده است، خاموش میشود و لبخند چهره اش رفته رفته رنگ میبازد. خودش هم رفته رفته رنگ می بازد بی آنکه صورتش را از من برگرداند و بی آن که قدم از قدم بردارد، من و میز و اتاق و خانه را ترک میکند و برمیگردد. لابد به بیمارستان و به روی تخت و به زیر ملافه ی سفید رنگش برمیگردد. در آن جا هم او را میبینم که در میان سفیدی ملافه اش رنگ میبازد و محو میشود. آنگاه من می مانم و این پرسش بی پاسخ. من می مانم و تمام این پرسش های بی پاسخ وحشتناک. من می مانم و مسئولیت حوادث این داستان، مسئولیت یک زندگی که به فاجعه ختم میشود... .فروشگاه اینترنتی 30 بوک