انتشارات چشمه منتشر کرد:دو ایستگاه بعد از درسدن، مردی میانسال به کوپه ی ما آمد، مودبانه سلام داد، و بعد مثل یک آشنای قدیمی رو به من یک بار دیگر به تاکید سری تکان داد و نشست. نخست او را به جا نیاوردم، ولی همین که لبخند زنان خود را معرفی کرد، همه چیز در خاطرم زنده شد: او یکی از عتیقه فروش های برلین بود.فروشگاه اینترنتی 30 بوک