انتشارات ویژه نشر منتشر کرد:نوک خودکارش را گذاشته بود روی کاغذ و فشار می داد.فقط یک نقطه مشکی؛سر سطر.چشم هایش روی کاغذ سفید دودو می زدند.مغزش مثل صفحه های دفترش سفید بود، انگار پیچ و مهره هایش شل بودند یا مغزش احتیاج به روغن کاری داشت.چند بار کله اش را مشتش آشنا کرد که راه بیفتد.اما بی فایده بود،مغزش قفل کرده بود!...