((مادرم دو بار مرد... من به خودم قول دادم که نگذارم داستانش فراموش شود.))در دهه 1970 میلادی، پمبه، زنی از روستای کردنشینی کوچک در مرز ترکیه و سوریه، دهکدهاش را پشت سر میگذارد تا با همسرش اَدِم، در جستجوی یک زندگی تازه به لندن برود، اما آداب و رسوم و سنتها آنها را هرجا که میروند، دنبال میکند. اَدم همسرش را ترک میکند و اسکندر، پسر بزرگشان، مسئولیت حفاظت از شرافت خانوادگیشان را برعهده میگیرد. وقتی پمبه با مردی دیگر آشنا میشود، اسکندر درمییابد که چگونه میتوان با تمام وجود فردی را دوست داشت و در عین حال به او آسیب رساند.«شرافت» از نویسندهی مطرح ترک الیف شافاک، داستان گناه و معصومیت، غم و دوری، وفاداری و خیانت، مصائب مهاجران، برخورد سنت و مدرنیته، عشق و ناکامی است. شافاک در این اثر با مهارت موضوعاتی چون قتل ناموسی، مذهب و فرهنگ را هدف گرفته است.((این داستان تاریکترین زوایای عشق و ایمان را میکاود.)) – ساندی تلگراف