انتشارات مرکز منتشر کرد:ماه سوم، فهمیدم بودجهام به خلاف محاسبههایم برای یک سال کافی نخواهدبود. باید بیشتر صرفهجویی میکردم. بودجهی لباس قبلا حذف شده بود.بودجهی سینما هم. اجارهی اتاق خوابگاه، و خرج ایاب و ذهاب حذف شدنی نبود.مجبور بودم از بودجهی غذا بزنم. این شد که دوران کورنفلکس آغاز شد. مثلعصر یخ یا عصر حجر، ماه سوم و چهارم مهاجرت برای من عصر کورونفلکسبود. هفتهها میآمد و میرفت و سبد خرید من از فروشگاه بزرگی که اسمشکازینو بود در دو قلم جنس اصلی خلاصه میشد: شیر و کورنفلکس.