انتشارات ایجاز منتشر کرد:نقاشی در مقام هنر نقش است؛ نقشی که نقشهی فرهنگ را بر آب میکند: باتن ندادن به ممنوعیتهای فرهنگ، با تخطی از آن و رسیدن به لحظههایمتعالی. دست نقاش، همچون پای ولگرد، از مسیرهای ممنوع میگذرد. دستاو در دست ولگردهای تاریخ است....عشق جایی است میان الهیات نامها و سکولاریتهی تنها: به نامهای زنان یامردانی که دوست داشتهایم اگر بیندیشیم همیشه شباهتی شگفت میانشانمییابیم. حرکت تنها به سوی نام (همچون حرکت نامها به سوی تن) درطوفان بستر عشاق در حرفها و صداهایی متجعلی است که هیچ معنایی راانتقال نمیدهند، بلکه با معنا (چیز) یگانهاند: عرصهی الهیاتی نامها: آنجاکه نمیتوان مرزی میان تن و نام دید: رسیدن به لحظههای متعالی: کنار تنهایسرخ همیشه سفیدی الهیات نیز هست.