انتشارات روشنگران منتشر کرد:نیمههای شب با وزش سوز سردی به پهلویم از خواب پریدم و با خود گفتم: «آه...هنوز درز این پنجره رو نصیر درست نکرده». خودم بی سر و صدا راه ورود این باریکه سرما را روبه راه کردم و آران به زیر روانداز گرمم خزیدم، که دیگر خوابم نبرد... .