انتشارات شقایق منتشر کرد:از من مغرور بیاعتنا دیگه اثری نمونده بود. خاکسترنشین عشق بودم اونم خاکسترنشین عشق دختری بالبخند ساده و دلنشین و نگاهی پر از شرم و حیا هربار میخواستم بگم دوستت دارم مثل ماهی از دستم لیز میخوردی و میرفتی. وقتی قسمت هم شدیم باز نمیشد بگم چقدر میخوامت... .