انتشارات روشنگران منتشر کرد:توی پیاده رو داشتم با بدبختی کیسه های میوه و سیب زمینی و پیاز را می کشیدم. دسته ی کیسه های نایلونی نازک شده بودند و عین کارد فرو می رفتند تو گشت دستم.باز نتوانستم جلوی خودم را بگیرم. اول که رفتم توی میوه فروشی آقا جبار، به خودم هشدار داده بودم: که فقط دو جور میوه می خری با سیب زمینی و پیاز، بعد سرت رو مثل بچه آدم می اندازی و از مغازه میای بیرون.فروشگاه اینترنتی 30 بوک.