انتشارات نصیرا منتشر کرد:گربهام دراز میکشد روی کاناپه خیره به «سرترالین»های من گاهی هم میرود لب پنجره خیره به پایین توی انباری طنابها را بو میکشد قدم میزند طول اتاق را ای خدا ای خدا ای خدا من که دستش را خواندهام مثل موش از خودکشی میترسد همینجور که من از زندگی!