انتشارات ناهید منتشر کرد:تبارشناسی به چه معنا خاکستری است؟ خاکستری تبارشناسی خاکستری امر مطلقی است که در هیچ بافت رنگارنگی تحلیل نمیرود. این «مطلقگرایی» در گریز از نسبیگرایی به دامان قضاوتهای مطلق در نمیافتد؛ این مطلق اصلا مطلق نیست. تبارشناسی فراسوی دوگانهی خیر و شر و قضاوتهای نسبی یا مطلقی که ممکن میکند، به امر نابهنگام میچسبد، و از فراموش شدنش در تاریخ تقویمی و قضاوتهای ملازم با آن جلوگیری میکند. نیچه میگوید تبارشناس رنگ خاکستری را به نیلی [آسمان فرضیهپردازی] ترجیح میدهد: «خاکستری رنگ هرآن چیزی است که بر سندی ثبت است» ؛ فوکو نیز تبارشناسی را از آن رو خاکستری میداند که «روی پوست نوشتههای درهم و برهم، خراشیده و بارها از نوشته شده کار میکند» . ولی این بدان معنا نیست که تبارشناسی اسیر «ایدهی نوشتار» یا دربند «تفسیر متون» است. این «از نو نوشته شدن» در واقع، از نو به تسخیر درمیآورند. تبارشناسی در آنچه «نوشته شده» / به تسخیر درآمده «نیرو» را جستوجو میکند. افزون بر این، در بعضی از وضعیتهای حدی، نیروها با تسخیر بدنها، برخی «نام»ها را نیز از بطن تاریخ برمیکشند و بازگشت جاودانشان را به تپشی ناگریز بدل میکنند؛ نام آنکس که بی قید و شرط نیرو را آری میگوید از شخص جدا و به نام شدت یا توانی تکین تبدیل میشود. بر این اساس، میتوان گفت خاکستری تبارشناسی خاکستری «همهی نامهای تاریخ» نیز هست.