کتاب در سیاهی چشمان تو گم شدم

انتشارات پرسمان منتشر کرد:بسته رو باز کردم با تعجب نه گلی بود نه عطری یه شال نازک ابریشمی گلدار بود در زمینه نخودی با گل های صورتی و بنفش و برگ های یشمی،دقیقا همرنگ پیراهنی که خریده بودم،به طرز بی نهایت زیبایی بسته بندی شده بود و تو کارت هم فقط اینو نوشته بود:بی صبرانه منتظر یکشنبه هستم لطفا بیا،یک شماره تلفن هم بود شاید برای روز مبادا.