انتشارات اردیبهشت منتشر کرد:من می دانستم که حال مادربزرگ وی خوب نیست،اما،نمی دانستم که این زن تا چه حد مریضه و البته نمی دانستم که او قصد دارد من و برادرم را به وحشتناک ترین سفر عمرمان بفرستد!در طول یم هفته پیتر و من باید به ناله های وحشتناک مومیایی های باستانی گوش دهیم و گوش هایمان را برای در امان ماندن از آوازهای زشت آن ها بپوشانیم....