انتشارات پرسش منتشر کرد:موضوع پژوهش حاضر مناسبت دوره معاصر با بشر انگاری ایتالیایی و مسائل آن است.از ابتدای مطالعه و بررسی بشر انگاری در یک قرن پیش،از زمان بورکهارت و ویگت تا کسیرر،جنتلیه و گارین،محققان ذات بشر انگاری را در کشف مجدد انسان و ارزشهای درون ماندگار(immanent) او دانسته اند.این تفسیر رایج و گسترده،برای مثال دلیلی است بر اینکه چرا هیدگر چنانکه خواهیم دید-به تکرار با مجادلات و مناقشه هایی علیه بشر انگاری به منزله یک انسان گونه انگاری خام درگیر شد.با وجود این،یکی از مسائل محوری و کانونی بشر انگاری،انسان نیست،بلکه پرسش از بافت (context)،افق (horizon) یا گشودگی اصیلی است که در آن انسان و جهانش پدیدار میود نکته جالب،که معمولا نادیده گرفته میشود،این است که این مسائل در بشر انگاری نه از طریق یک مواجهه نظر ورزانه منطقی با متافیزیک سنتی،بلکه بیشتر برحسب تحلیل و تفسیر زبان،خصوصا زبان شاعرانه،صورت میگرفت.