انتشارات صدای معاصر منتشر کرد:مسعود لک متولد 1358 و دانشجوی دوره ی دکترای علوم ارتباطات اجتماعی نوسنده و مدرس دانشگاه میباشد مجموعه داستان کوتاه شکارچی را به عروسی ام دعوت کن از او در حوزه ی ادبیات داستانی به چاپ رسیده است میگفت که میداند منتظر مردن استاد نیستم و نیتم خیر است وقتی حال استاد کمی خوب میشد تلفن میزد میخندید و از رفاقت و دلبستگی چند ساله استاد با شانه به سرهای لواسان میگفت که آوازه اش همه جا پیچیده است استاد با شانه به سر ها رفاقت دارند اما بعد از ناخوشی شان لواسان دارد پر میشود از شانه به سرهایی که از غم استاد زمین گیر شده اند باور میکنید؟لواسان بی شانه بر سر جای مخوفی است خیلی مخوف شما نمیدانید بهروزخان نمیدانید این طوری ملک اینجا متری دوزار هم نمی ارزد،می ارزد؟