انتشارات هیلا منتشر کرد:من عادتی دارم که مثل گربه ها از خواب بیدار می شوم و این یک جور دستور قدیمی چینی است.آن وقت ها هم همین طور بودم.اول چشم چپم راباز کردم و وقتی دیدم گاری کوپر تنهاست و ساعت کلیسا مثل همیشه کمی مانده به دوازده را نشان می دهد،دلم آرام گرفت.همیشه کمی وقت هست.وقتی چشم راستم را باز کردم،دیدم هم اتاقی ام زل زده به من و هیچ شوخی هم ندارد.سریع به طرف گاری کوپر برگشتم و در دلم گفتم:«چه بد شانسی ای!یا گاری کوپر،خودت مواظبم باش.»هم اتاقی ام خیلی آرام و شمرده گفت:«می شه وقتی شلوار منو می پوشی لااقل یه یاداشت برام بزاری و بگی شلوارتو کجا گذاشته ای؟» "فروشگاه 30بوک"