پایان وریش،طنز نویس چکفگفته بود مبارزه علیه حماقت صاحبان قدرت تنها بارزه ی بی ثمر می ماند و در عین حال هرگز نباید از آن دست شست.در مدل جدید رسانه های عمومی نیز از این بصیرت بهره گرفته شده است.در مجموع حق این مدل هنگامی ادا می شود که آن را شرط ضروری وجود جامعه ی باز،مدارا جو و خلاق و پر تحرک تلقی کنیم؛جامعه ای که در آن جزمیتهای بزرگ و سنت های کوچک نامطبوع از هر قماشی که باشند،تحت نظارتند و به برکت وجود مجموعه ی اصیل متکثری از رسانه های ارتباطی،افراد و گروههای گوناگون می توانند آشکارا موافقت (یا مخالفت)خود را با خوشایندها و بد آیندها،پیشنهادها،سلیقه ها و آرمانهای دیگر شهروندان علنا بیان کنند.پرسش های اساسی مرتبط با دموکراسی در همین جا شکل می گیرند:آیا مدل احیا شده و بسط یافته رسانه های عمومی به تقویت فهم مرسوم درباره ی دموکراسی کمک می کند؟آیا ممکن است این مدل فهم مارا از اصول و ریه های دموکراسی دستخوش تغییرات اساسی کند؟آیا این مدل می تواند درک مارا از مزایا-و همچنین محدودیت های -دموکراسی عمیق تر کند؟