اما نمی توانستم سر برنگردانم تا نبینم پشت سرم چیست.آرام برگشتم.فقط قسمت هایی از اشیاء اتاق را می شد ببینم که امکان داشت درآینه منعکس شده باشند.فقط یک طرف آباژور،کمی ازتابلو وچراغ سقف...همه تصاویری مجازی وغیر واقعی وناقص.واقعیتی آن قدر عجیب که جز دیوانگی اسم دیگری نمیشد رویش گذاشت.کمی دورتر هم تاریکی ایستاده بود.تهدید کننده وخطرناک.ناتاشا امیری،برای داستان((آن که شبیه تو نیست) از همین مجموعه، تندیس صادق هدایت را دریافت داشته است.