انتشارات نیستان منتشر کرد:من مست و تو دیوانه،ما را که برد خانه صد بار تو را گفتم،کم خور دو سه پیمانه هر گوشه یکی مستی،دستی زده بر دستی آن ساغر هر هستی،با ساغر شاهانه از آن خانه برون جستیم،مستیم به پیش آمد در هر نظرش مضمر،صد گلشن و کاشانه چون کشتی بی لنگر،کژ میشد و مژ میشد وز حسرت او مرده،صد عاقل و فرزانه تو وقف خراباتی،دخلت می و خرجت می جان را چه خوشی باشد،بی صحبت جانانه گفتم ز کجایی تو؟تسخر زد و گفت ای جان نیمی ز ترکستان،نیمی ز فرغانه نیمی ز جان و دل،نیمی ز آب و گلنیمی لب دریا،نیمی همه دردانه...