انتشارات اختران منتشر کرد:, "كشور ایران در آغاز قرن نوزدهم میلادی به صورت جدی با فرهنگ و تمدن غربی (تجدد یا مدرنیته) رویارو شد. بر اثر این رویارویی بخشهای مختلف تمدن ایرانی به درجات و در ابعاد مختلف از تجدد غربی تاثیر پذیرفت. تجدد كه با نهضت فراگیری رنسانس (تجدید حیات علمی و فرهنگی) آغاز شد، زمانی به كشور ایران وارد شد كه مردم از لحاظ تمدن و فرهنگ در سطح پایینی قرار داشتند به همین دلیل كشور دچار دوگانگیهایی شد كه هنوز نیز پابرجایند. هنوز هم پس از حدود 150سال مواجهه با غرب و به رغم سازگاریها و ناسازگاریهایی فراوان با مجموعهی تمدن و تجدد غربی، معضل مردم با مدرنیته و حتی علوم و فنون نوین غربی حل نشده و در نهایت مردم نه سنتی باقی ماندهاند و نه مدرن گشتهاند. از این رو ریشهی تمام بحرانهای فكری، ساختاری و هویتی ایرانیان در دو قرن اخیر را میتوان در مواجهه با تمدن غرب دانست. روشنفكران در ایران بر اساس نوع پرورش فكری و اجتماعی، كه بر حسب موقعیت و جایگاهشان در نظام اجتماعی زمان خویش و همچنین اوضاع و شرایط داخلی و خارجی و امكانات فراهم آمده، نسبت به تجدد، راهحلهای چندگانهای اتخاذ میكنند. آنها قبل از پیدایش جنبش مشروطیت، در تلاش بودند تا مقدمات فكری جنبش مشروطهخواهی را فراهم كنند و در حقیقت منادیان پروژهی تجدد در ایران بودند. در این راستا نگارنده در نوشتار حاضر مطالبی را دربارهی جنگهای ایران و روس، تحولات سیاسی، معنای اصلی مدرنیته و برشمردن ویژگیهای انسان مدرن و خاستگاه كاركردهای تجدد، چگونگی آشنایی اولیهی ایرانیان، مباحث مربوط به دموكراسی، آزادی، بررسی موانع تحقق و استمرار آنها در ایران مطالبی بیان كرده است."