روبروی آینه مینشینم چشم در چشم روبروی خود خودم برابر زندگیو با بازخوانی آنچه در آنسو می بینم مرور می کنم خود را عمر گذرا رابر تک تک شیارهای بر جامانده در چهره ام و می گویم آی زندگی اگر چه تو سخت و دشواری اما من از تو سخت تر و استوارترم من از تو آموختم از آدم های توکه اگر دل شکسته شدم اگر کسی توانست اشکم را جاری سازد و حتی اگر با خیانت دل آزرده ام کردند دل خویش را از کینه دور نگه دارم و سکوت کنممن تمام نا مردمان رابه خود وا می گذارمشان و ایمان دارم به عدالت روزگار پس تا انتهای دنیا تا ته ته زندگی سکوت میکنم.