در روزی بارانی در شهر لندن، رازهای سیاه و سر به مهر مریم مزار به نحو خشونت باری سرباز میکنند و باعث بروز حادثه تلخی برای دخترش سارا و خواهرزاده کوچکش سعید میشوند.مریم که خودش را مقصر میداند خانه و خانواده خود را ترک میکند و پس از چهل سال به زادگاهش، روستایی دور افتاده در ایران، باز میگردد.سارا برای بازگرداندن مادرش راهی ایران میشود. او در این سفر به راز دردناک مادرش پی میبرد.(کتابی منحصر به فرد که روح خواننده را ارضا میکند)