انتشارات سپیده باوران منتشر کرد:خانواده صدر عجیبند رفتار آنها و کاراکترشان آن تکه واقعبین ذهن آدم را- که همان تمکه بدبیناشاست-به چالش میکشد و درباره حجم نفوذ شر در جهان پیرامونش به شک میاندازد. آنها خواباند و بر خوب بودن اصرار دارند. همانطور که اصرار دارند وبرایش مدرک دارند که آقا صدر زنده است، جایی درلیبی؛ و روزی برخواهد گشت. ازاین اصرار آنها؛ از این پافشاریشان بر امید و برای امید خوشم میآید. خوشم هم نیاید تحت تایر قرارم میدهد. بارها شده خواستهام صراحت و ز مختی به خرح بدهم و بگویم چرا؟ به چی امیددارید؟ ولی هر بار که صدای ملیحه را پشت تلفن از بیروت میشنوم، هربار که به چشمهای حورا خانم نگاه میکنم هربار که خانم خلیلی، خانم آقا موسی، با آن صدای خیلی متین آرام ازم میپرسد: «خانواده خوبن؟»و هربار که در متنی یا یادداشتی که نوشتهام یکیشانبا مداد و محتاطانه «بود» ها و «داشت» های مرا درباره امام موسی صدر به «هست» و «دارد» تغییر میدهد کم میآورم. در برابر تراکم ایمان و فشار امیدواری آنها، کم میآورم. ایمان و امید از آن چیزهایی است که آدم در برابرشان کم میآورد. خلع سلاح میشود. مثل رویاروییبا آدمی است که از مرگ نمیترسد.