روزهای بیخاطره داستان زندگی دختری است به نام نیلوفر که در دنیایی متفاوت با بقیه آدمها، خود را شناخت. او یکی از ساکنین سرزمینی بود که در شرایطی خاص، یعنی محروم بودن از کانون امنِ خانواده به عنوان طبیعیترین حق هر انسان، رشد کرد و کنار باقی آدمهای عادی این دنیا بزرگ شد و در هر روز زندگیاش حس کرد چقدر با دیگران متفاوت است. احساسِ بیهویتی، دیده نشدن، خاص بودن و بسیاری از مشکلات دیگر را با تمام وجودش دید و شناخت و... با تمام این سختی ها، او از زندگی خاطرهای ساخت که پشت سر گذاشته بود و تصمیم گرفت روزهای پرامید آینده را بسازد...