انتشارات آفرینگان منتشر کرد:مایرا گفت:«مومیایی!وای!درباره مومیایی برامون حرف بزنید خانم اسمیت»من دیگر گوش ندادم.داشتم برای می بل دعا میکردم.چشم هایم را محکم بسته بودم.وقتی بازشان کردم خانم اسمیت عکس یک گربه مومیایی را بالا گرفته بود...ظاهر گربه خیلی عجیب بود...نه دمی داشت نه پنجه ای...