برخی از محققین تصور میكنند كه فلسفة نیچه جدای ار اشارات او دربارة زنان نمیتواند فهمیده یا تحلیل شود. اگرچه میتوان نیچه و آثار او را همچنان كه برای دههها خواندهشدهاست بخوانیم، یعنی بدون توجه به گفتههای او دربارهی زنان و استفادة او از استعارات زنانه، اما خوانندة دقیق بنگاهی هر چند گذرا به اینچنین گفتهها و استعاراتی، به زودی درمییابندكه آنها در همه جای نوشتههای نیچه حضور دارند و سخت است كه فلسفة او را بدون توجه به این گفتهها و استعارات تفسیر كرد. از همین رو است كه فمینیستهای معاصر خود نیز متمركز شدهاند كه گفتههای نیچه را درباره زنان و زنانگی چگونه باید تفسیر كرد و آنچه آنان در این باره یافتهاند، نه ظاهر اهانتآمیز و سخرهگر گفتههای نیچه، كه تلاش او برای به دست دادن سبك جدیدی از گفتار، نوشتار و تفكر است كه میتواند برای فلسفة فمینیستی بسیار سودمند واقع شود.