انتشارات چشمه منتشر کرد:ادبیات داستاتی در دهه پنجاه، همانند دهه چهل، جانشینی است برای فعالیتهای سیاسی و حزبی، زیرا در جامعهای استبدادی که اجازهی فعالیتهای سیاسی به مخالفین داده نمیشود و وسایل ارتباط همگانی به ویژه روزنامهها تحت کنترلاند و سانسور میشوند، این امری بدیهی است. در چنین شرایطی است که داستان و شعر در مکان فعالیتهای سیاسی قرار میگیرد و داستاننویس و شاعر به جای مبلغ، مروج و تهییجگر حزبی و سازمانی مینشیند و عرصه ادبیات محل جذب جوانانی میشود که برای گفتن «حرفی» دارند و میخواهند «کاری» بکنند؛ گرچه این جابهجایی نقشها در این دوران عارضهای است ناشی از مجموعه شرایط سیاسی جامعه؛ اما این عارضهتبدیل به معنایی برای ادبیات شد و بسیاری از ادیبان و سیاسیون، این «عارضه» را به عنوان مفهوم و معنای ادبیات گرفتند؛ پس عجیب نیست هنگامی که مشاهده میکنیم حتی در سالهای 57-60 باز هم داستانها و شعرهایی به سبک و سیاق سالهای پیشتر از آن، با زبانی صریح و روشن و نه زبان داستان نوشته و سروده میشود.