این کتاب جلد دوم از مجموعه دو جلدی کلیات دیوان محتشم کاشانی است که مصطفی فیضی کاشانی آن را گردآوری کرده است .این کتاب شامل غزلیات محتشم کاشانی است و جلد اول ان نیز قصاید، رسائل، رباعیّات، معمیّات، ضروریّات او را در برمی گیرد . محتشم کاشانی ، از استادان مسلّم قرن دهم کاشان بود، که در ادبیات پارسی و تازی (نظم و نثر) صاحب نام و مقام و در مکتب وی شاعران بسیاری از کاشان و غیر کاشان پرورش یافتهاند. او تحصیلات خود را در کاشان آموخت و تا پایان عمر در این شهر اقامت داشت و در این شهر وفات یافت و در خانة مسکونی خود مدفون شد و مرقد وی هماکنون جنب گذرگاهی است که به نام وی محلّة محتشم نامیده میشود. گزیده متن: با چنین جرمی نراندم از دل ویران تو را اینقدرها جای در دل بوده است ای جان! تو را ساحری گویا، که با چندین خطا چون دیگران راندن از چشم و برون کردن ز دل نتوان تو را از خدا بهر تو خواهم صد بلا، اما اگر در بلایی بینمت، گردم بلاگردان تو را نیستم راضی به مرگت، لیک میخواهم چو خود از غم ناکسپرستی، در تب هجران تو را آنچنان شوخی که خواهی داشت مردم را به تنگ گر کنم در پردههای چشم خود پنهان تو را از لباس غیرتم عریان نمیدیدی اگر میتوانستم که دارم دست از دامان تو را محتشم! در غیرت این سستی که من دیدم ز تو بیتکلّف میتوان کشتن به جرم آن تو را