انتشارات قدیانی منتشر کرد:مگسی بود که در باغ بزرگی زندگی می کرد. ویزویز می کرد و این طرف و آن طرف می رفت. سیب پوسیده ای، هندوانه ی ترک خورده ای، گلابی خراب شده ای، خلاصه چیزی پیدا می کرد. ویزویزکنان رویش می نشست و یک دل سیر می خورد. بعد هم بلند می شد و این ور و آن ور پرسه می زد. از زندگی اش راضی بود و روزگارش را می گذراند.فروشگاه اینترنتی 30 بوک