انتشارات قدیانی منتشر کرد:روزی از روزها، سلطان مسعود با عده ای از سوارانش به شکار رفت. او علاقه زیادی به شکار داشت و هر وقت فرصتی پیش می آمد، به دشت و صحرا می رفت. آن روز هم گوزنی را از دور دید و به دنبالش دوید. آن قدر به دنبال حیوان رفت که از سپاهیانش دور شد؛ ولی گوزن را در میان درختان گم کرد.فروشگاه اینترنتی 30 بوک