انتشارات افق منتشر کرد:باید آرزوی بهتری میكردی. كیپ پیراهن خواب را روی سرش كشید و گفت: «خیلی قدبلند بود. همه لباسهاش سیاه بودند و یك كلاه بلند سیاه داشت. دوباره نگاه كردم ... اما رفته بود.» مالی به برادرش گفت: «احتمالا یك نگاه به قیافهات انداخته و از ترس زده به چاك!» كیپ به او پیله كرد: «شوخی نمیكنم. اینجا یك ایرادی داره. خودت كه دیدی همهشون چقدر رنگپریدهاند. طبیعی نیست.»...فروشگاه اینترنتی 30 بوک